ادعایی دروغین که مولوی عبدالحمید سالها آن را تکرار می نمود به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید با دلی آکنده از اندوه در اولین جلسه اساتید در سال 1404 حرفهایی را زد که سالهای ادعای خلاف آن را داشت. مولوی عبدالحمید سالهای سال برای چاپیدن مردم می گفت دارالعلوم مکی زاهدان فقط با کمکهای مردمی اداره می شود و هیچ درآمد دیگر و هیچ کمک دولتی ندارد ولی خواسته یا ناخواسته خودش همۀ آنها را تکذیب کرد و گفت ما معدن و سهمیۀ آرد و نفت و گازوئیل داشتیم. بدون شک منافع بسیار دیگری نیز هست که مولوی عبدالحمید و اطرافیانش دور از چشم دیگران از آن بهره مند هستند ولی ما بی اطلاعیم...

   چند وقتیه بعضی‌ها به هر انتقادی که به عملکرد شورا یا شهرداری زاهدان وارد میشه، فوراً برچسب می‌زنن؛ یا می‌گن توهین شده، یا بحث قومیت و مذهب رو وسط می‌کشن تا اصل ماجرا فراموش بشه. اما واقعیت اینه که حرف حساب، تلخه! در این متن که توسط یکی از شهروندان دغدغه‌مند منتشر و استوری شده، به‌درستی به یک واقعیت تلخ اشاره شده: مدیریت شهری در زاهدان سال‌هاست که اسیر تعصبات قومی و مذهبی شده و نتیجه‌اش هم چیزی نیست جز عقب‌ماندگی و ویرانی شهر. این نقد، حتی اگر غیرمستقیم، ناظر به عملکرد مولوی عبدالحمید و نزدیکان وی هم هست؛ کسی که زمانی می‌گفت اگر امور کشور به دست ما بیفته، در ۲۴ ساعت کشور رو گلستان می‌کنیم. حالا اما زاهدان، زیر مدیریت و در سایه همین فرد، به یکی از محروم‌ترین شهرهای ایران تبدیل شده. این نقد نه توهینه، نه تفرقه‌اندازی؛ بلکه دفاع از شایسته‌سالاریه. اینکه نخبگان، فارغ از مذهب یا قومیت، باید فرصت اداره شهرشون رو داشته باشن

   سنگ تمام مولوی عبدالحمید برای قاچاقچیان مواد مخدر به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید که می داند اعدام باعث کاهش قاچاق مواد مخدر و در نتیجه از دست رفتن پولهای میلیاردی بادآورده ای می شود که تا حالا از قاچاقچیان دریافت می کرده از این رو همیشه تلاش نموده با روشهای مختلف دولت را برای لغو این احکام متقاعد نماید، وی در جدیدترین تلاش خود، بخش قابل توجهی از خطبۀ جمعۀ دو هفته قبل خود را به این موضوع اختصاص داد و به معنای واقعی کلمه برای نجات قاچاقچیان سنگ تمام گذاشت و برای اثبات اشتباه بودن اعدام از صحابه و اهل بیت گرفته تا امام ابوحنیفه و امام مالکی و خلفای راشدین (رض) همه را مورد انتقاد قرار داد.

   میلیاردها تومان درآمد معدن دارالعلوم مکی کجا رفته؟ به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید در اولین جلسۀ اساتید دارالعلوم در سال 1404 از واقعیتی عجیب پرده برداری کرد؛ معدن دارالعلوم مکی آری دارالعلوم مکی زاهدان سالهای سال معدنی داشته که میلیاردها تومان درآمد حاصل از آن به حسابهای شخصی مدیران و بزرگان مسجد رفته و در عین حال مولوی عبدالحمید ادعا میکرده ما هیچ چیزی نداریم و فقط از کمکهای مردمی طلاب را اداره می کنیم. حال سوال اینجاست درآمد معدن کجا هزینه می شده است. چرا مولوی عبدالحمید هیچگاه تن به شفاف سازی مالی نمی دهد. از تمامی کسانی که در خصوص این معدن  اطلاعات دارند، درخواست می گردد جهت اطلاع عموم، اطلاعات خود را برای ادمین ما ارسال نمایند.

   اعتراض جامعه اساتید مستقل دارالعلوم مکی به سخنان مولوی عبدالحمید به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، جامعه اساتید مستقل دارالعلوم به افترائات و جملات توهین آمیز مولوی عبدالحمید نسبت به ساحت مقدس حضرت محمد(ص) اعتراض نموده و خواستار موضع گیری صریح تمام عالمان اهل سنت استان سیستان و بلوچستان و برخورد قاطع با مولوی عبدالحمید گردیدند. لازم به ذکر است مولوی عبدالحمید در خطبه های جمعۀ خود در پایان ماه فروردین معصومیت پیامبر(ص) را زیر سوال برد و گفت ایشان گاهی اوقات اشتباه می نمودند.

   اهانت مولوی عبدالحمید به رسول اکرم(ص) به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید هفتۀ قبل در خطبه های نماز جمعه به نبی مکرم اسلام حضرت محمد(ص) اهانت نموده و با وقاحت تمام گفت پیامبر اگر اشتباه میکرده بلافاصله وحی می آمده، که این موضوع با معصومیت پیامبر در تضاد و بر خلاف اصول دین اسلام است. به راستی مولوی عبدالحمید خود را چه فرض کرده که به خودش اجازۀ اهانت به پیامبر اسلام(ص) را می دهد؟

   پروژه نصره بلوچ؛ تلاشی سازمان‌یافته برای احیای محبوبیت مولوی عبدالحمید طیب اسماعیل‌زهی و حافظ اسماعیل، دو تن از اصلی‌ترین بهره‌برداران منافع و اعتبار مولوی عبدالحمید، پس از آنکه متوجه افت محسوس محبوبیت وی در میان مردم و فعالان فضای مجازی شدند، پروژه‌ای ساختگی و کاملاً غیرواقعی را طراحی کردند. طیب اسماعیل‌زهی که پیشینه‌ی شخصی‌اش از جمله سفر جنجالی‌اش به تایلند، تردیدهایی جدی درباره باورهای مذهبی‌اش ایجاد کرده، این‌بار با تحریک احساسات عمومی، سعی در بازسازی چهره‌ای مثبت از مولوی عبدالحمید دارد. در این پروژه، با ربودن نصرالله محمدانی معروف به نصره بلوچ توسط افرادی که گفته می‌شود از جانب طیب مأمور شده بودند، ماجرا به رسانه‌های وابسته به این جریان از جمله «حال‌وش» و «رسانک» کشیده شد. پس از انتشار اخبار و برانگیختن احساسات عمومی، بلاگرهای وابسته مانند "برکت" نیز به خط شده و با ترغیب مخاطبان به دعا و رجوع به مولوی عبدالحمید، روند سناریو را تکمیل کردند. جالب اینکه مدت کوتاهی پس از این اقدامات نمایشی، نصره بلوچ «ناگهان» آزاد شد و در نخستین حرکت، مستقیماً به مسجد مکی رفت؛ محلی که با...

   سرقتی آشکار زیر سایه مسجد مکی در واقعه‌ای تکان‌دهنده و شرم‌آور، یکی از عوامل وابسته به مولوی عبدالحمید در مسجد مکی دست به کلاهبرداری گسترده از مردم عادی زده است. بر پایه‌ی فایل صوتی‌ای که یکی از قربانیان این فریبکاران برای ما ارسال کرده، این افراد با سوءاستفاده از نام مسجد و قداست آن، حجم عظیمی از اموال مردم را به یغما برده و با پنهان شدن در پناهگاه مسجد مکی، خود را فراتر از قانون و دسترس مردم می‌پندارند. این مالباخته با صدایی آکنده از خشم و اندوه می‌گوید: «ببینید چگونه عوامل مسجد مکی با بی‌شرمی تمام، اموال ما را ربوده‌اند و با وقاحتی تمام پاسخ ما را می‌دهند.» مسجدی که باید پناه مظلومان باشد، حالا به دژی برای قانون‌گریزان و مکانی امن برای دزدان و اختلاسگران بدل شده است.

   مولوی عبدالحمید در فکر پایه گذاری فرقۀ جدید در اسلام به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، پس از آنکه مولوی عبدالحمید در خطبه های جمعه تمام بزرگان دین اسلام از ابتدا تا امروز را مورد اهانت قرار داد و گفت همه ممکن است اشتباه کنند و فقط خودش را به لفظی آرام از اشتباهات مستثنی نمود، بسیاری معتقدند که او در فکر پایه گذاری فرقۀ جدید است. لازم به ذکر است که مولوی عبدالحمید و اطرافیانش در گذشته هم بسیاری واجبات دینی مانند حجاب و حتی نماز را مورد بازبینی قرار داده و در آنها دخالت نموده اند. و دنبال بدعت گذاری در دین می باشند.

   توهین مولوی عبدالحمید به امام ابوحنیفه به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید که به دنبال رد کردن اعدامهای مواد مخدری از هر طریقی است، این بار در خطبه های نماز جمعه هفته های قبل خود گفت ممکن است اجتهادات تمام بزرگان دین از صدر اسلام تاکنون اشتباه بوده باشد. به راستی مولوی عبدالحمید چگونه به خود اجازه می دهد به تمام امامان اهل سنت که روایات و احادیثشان اساس مذهب ما است توهین نموده و بگوید ممکن است اجتهاداتشان که بیش از هزار است پایۀ اعتقادی ما اهل سنت است اشتباه بوده باشد؟ آیا مولوی برای رسیدن به اهداف خود همه اصول دین اسلام را زیر پا گذاشته و به سیره صحابه نگاه تجاری دارد؟

  تنورچه برای مولانا نون خشک برای دیگران به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید در اولین جلسه اساتید دارالعلوم در سال 1404 که روز شنبه گذشته برگزار گردید گفته: حقوق اساتید حداقل باید در حد تامین نان خشک باشد و این در حالی است که کباب بره و چلوگوشت گوسفندی قوت غالب خودش می باشد. مولوی عبدالحمید همه چیز را فقط برای خودش میخواهد ولی با این حال شعار دلسوزی برای دیگران سر میدهد.

   مالکیت پنهان یک معدن توسط مولوی عبدالحمید،حقیقتی که دیگر نمی‌توان انکارش کرد در اولین جلسهٔ مشورتی اساتید دارالعلوم با حضور اساتید سال جاری، بالاخره مولوی عبدالحمید مجبور به پذیرش واقعیتی شد که سال‌ها تلاش در پنهان نگه‌داشتن آن داشت: وضعیت اسف‌بار اساتید دینی که زیر فشار معیشتی کمر خم کرده‌اند. اما آنچه در این جلسه آشکار شد، تنها ضعف مدیریتی نبود، بلکه پرده‌برداری از رازی بود که اگر از سوی کانال پشت پرده مطرح می‌شد، بدون شک از سوی وابستگان مولوی به‌عنوان اتهام و افترا رد می‌شد. مولوی عبدالحمید برای توجیه این بحران ناچار شد اعتراف کند که در گذشته مالک یک معدن بزرگ بوده؛ معدنی که حالا به دلیل تخلفات گسترده، اختلاف میان شرکاء آن خلع‌ید شده است. اما پرسش بنیادین و بی‌پاسخ اینجاست: چرا زمانی که مالکیت این معدن در اختیار ایشان و مجموعهٔ مسجد مکی بود، سخنی از آن به میان نیامد؟ چرا اکنون که دیگر صاحب آن نیست، به‌عنوان دفاع از عملکرد ضعیف اقتصادی‌اش مطرح می‌شود؟ آیا این رفتار چیزی جز پنهان‌کاری و استفاده شخصی از یک منبع ثروت عمومی‌ست؟ آیا در سال‌هایی که مردم بلوچ با مشقت معیشتی دست‌...

   ثبت‌نام طلاب؛ کیفیت قربانی کمیت؟ در سال‌های اخیر، کاهش محسوس سطح علمی در دارالعلوم مکی باعث کاهش رغبت جوانان برای ورود به این مدرسه دینی شده است. افتی که دیگر نمی‌توان آن را انکار کرد. این مسئله تا جایی پیش رفته که مولوی بدری در سخنرانی‌ اخیر خود در اولین جلسه مشورتی اساتید دارالعلوم در سال ۱۴۰۴صراحتاً اعلام کرده: «هیچ طلبه‌ای را رد نکنید؛ هر کسی که آمد، ثبت‌نامش کنید!» هدف روشن است؛ افزایش آمار ورودی به هر قیمتی، حتی به قیمت قربانی کردن کیفیت علمی. این نگاه، نگران‌کننده و سوال‌برانگیز است. از طرفی، مبالغی که از مردم با نیت گسترش دین جمع‌آوری می‌شود، نه‌تنها در مسیر درست هزینه نمی‌گردد، بلکه بخشی از آن صرف امور شخصی شده و باقی‌مانده‌اش صرف همین تصمیمات شتاب‌زده و بی‌برنامه می‌شود. آیا وقت آن نرسیده به جای پر کردن آمار، به فکر ارتقای محتوا و اعتمادسازی باشیم؟

   اعتصابی که واقعیت را برملا ساخت به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، طیب اسماعیل زهی مدت ها قبل با حضور در دفتر آموزشی دارالعلوم به مولوی بدری و مولوی نظرالله به نحوۀ چینش اساتید اعتراض کرده و گفته طلاب از من و نحوۀ تدریس من راضی هستند، ادعایی که طولی نکشید که خلاف آن ثابت شد و طلاب با اعتصاب علنی و قفل کردن درب کلاسها اعلام نمودند که هیچ رضایتی از حافظ طیب ندارند.

   آیا حافظ طیب مدرس خواهد ماند؟ به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، اعتصاب و تحصن روزهای گذشتۀ طلاب پایۀ هفتم دارالعلوم به دلیل اینکه تدریس برخی دروسشان با حافظ طیب اسماعیل زهی بود این سوال را در اذهان ایجاد نموده که آیا حافظ طیب مدرس خواهد ماند یا دیگر طلاب هم او را به عنوان استاد نخواهند پذیرفت؟ البته در گذشته هم طلاب به تدریس برخی از اساتید (که غالبا فرزندان و دامادهای مولوی عبدالحمید بوده اند) اعتراض نموده اند ولی مدیران دارالعلوم به خاطر منافع و البته انتقاد ناپذیری توجه به اعتراضات نکرده اند.

   پیشرفت رو به زوال حافظ طیب به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، از آنجایی که سالهای گذشته بسیاری از طلاب به تدریس حافظ طیب اسماعیل زهی اعتراض نموده و عملکرد ضعیف وی را یکی از مهمترین علتهای پایین آمدن رتبۀ علمی دارالعلوم عنوان کردند، مدیران تصمیم گرفتند دروس اساسی پایه های پایین را از او گرفته و درسهای غیرفنی پایه های بالاتر را به او واگذار نمایند که هم توهم رشد به دلیل تدریس در پایه های بالاتر را داشته باشد و هم با دروس غیر اساسی لطمات کمتری به درجۀ علمی طلاب وارد نماید.

   حافظ طیب منفورتر از گذشته به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، حافظ طیب اسماعیل زهی فرزند مولوی عبدالحمید که همیشه سعی دارد خود را چهره ای محبوب و تاثیرگذار در دارالعلوم معرفی نماید، حالا به منفورترین چهره در میان طلاب بدل گردیده به گونه ای که طلاب سال هفتم در آغاز سال تحصیلی جدید به محض اینکه مطلع شدند قرار است تدریس برخی از دروس توسط طیب انجام شود اعتصاب نموده و کلاسهای درس را ترک نمودند. لازم به ذکر است حافظ طیب در گذشته هم اقدامات فراوانی جهت آزار و اذیت طلاب مرتکب گردیده است.

   "لقب‌بازی": پروژه جدید در دارالعلوم مکی برای مشروعیت‌سازی مصنوعی؟ در روزگاری که اعتبار دینی و علمی باید بر پایه‌ی شفافیت و شایستگی باشد، شاهد شکل‌گیری موج تازه‌ای از «لقب‌سازی» در دارالعلوم مکی هستیم؛ موجی که نه تنها افکار عمومی را سردرگم کرده، بلکه صدای اعتراض برخی از علمای باسابقه‌ی همین حوزه را نیز درآورده است. به‌تازگی، مفتی قاسم، یکی از چهره‌های شناخته‌شده‌ی حوزه، به صراحت اعلام کرده: "چرا به من می‌گویید شیخ‌الحدیث؟ من اصلاً شیخ‌الحدیث نیستم!" این جمله ساده، اما صادقانه، زنگ خطر مهمی را به صدا درمی‌آورد: آیا القاب، به ابزاری تبلیغاتی برای فریب افکار عمومی تبدیل شده‌اند؟ در همین فضای مبهم، نکته‌ی جالب‌توجه آنجاست که تمام فرزندان مولوی عبدالحمید لقب "مفتی، مولانا ، شیخ ال..." گرفته‌اند، بدون آنکه هیچ‌گونه آزمون رسمی یا تأییدیه از نهادهای معتبر داخلی یا ناظرین بین‌المللی صورت گرفته باشد. حتی برخی طلاب صراحتاً گفته‌اند که افرادی مانند "طیب اسماعیل‌زهی و حافظ اسماعیل ملازایی" سطح سواد اولیه‌ی حوزوی را نیز کسب نکرده‌اند. در این میان، یک سؤال اس...

   خوردن مولوی عبدالحمید از آخور و توبره به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید فردی است با زوایای مختلف که فقط به دنبال منافع و مطامع دنیوی خویش است و به قول معرف هم از توبره می خورد هم از آخور. مولوی عبدالحمید از یک طرف با انتقاد از اعدام های مواد مخدری و به بهانۀ حمایت، از قاچاقچیان مبالغ میلیاردی می گیرد و از طرف دیگر با همراهی رسانه های بیگانۀ مدعی حقوق بشر و خوراک سازی خبری برای آنان، دلارهای غربی دریافت می کند، یک بار فتوای حرام بودن مواد مخدر میدهد و بار دیگر با گرفتن پول در لفافه و با توجیهات مختلف آن را لغو می نماید، آخر سر هم پس از اعدام به بهانۀ صلح های طایفه ای درآمدهای میلیاردی کسب می نماید.

   چرا طلاب سال هفتم دارالعلوم اعتصاب نمودند به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، بر اساس اخبار واصله علت اصلی اعتصاب و تحصن طلاب سال هفتم دارالعلوم، حضور حافظ طیب فرزند مولوی عبدالحمید به عنوان مدرس در این دوره در سال تحصیلی جدید بوده است. طلاب در گذشته بارها از بی سوادی طیب اسماعیل زهی انتقاد نموده بودند که متاسفانه بازهم توجهی به آنان نشده.

   مواد مخدر چه تاثیری بر جامعه دارد؟ به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید همیشه با این منطق که اعدام های مواد مخدری تا به حال نتوانسته جلوی قاچاق آن را بگیرد، معتقد است باید در قوانین قضایی بازنگری گردیده و از طرف دیگر خود را نگران خانواده های بازمانده از اعدامیان نشان می دهد ولی به راستی آیا ایشان می داند به واسطه مصرف مواد مخدر سالانه چند نفر جان خود را از دست می دهند؟ چند نفر زن و کودک بخاطر اعتیاد همسر و پدر به فقر و فساد کشیده می شوند؟ دلیل نگاه دوگانۀ مولوی عبدالحمید به مسائل چیست؟ از یک سو نگرانی برای خانواده چند نفر اعدامی و از سوی دیگر بیخیالی نسبت به هزاران خانوادۀ آسیب دیده از اعتیاد بدون شک موضوعی دیگر در میان است که در آینده به آن خواهیم پرداخت.

   علت حمایت مولوی عبدالحمید از قاچاق مواد مخدر چیست؟ به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، بر اساس شنیده ها و شواهد موجود مولوی عبدالحمید از اکثر قاچاقچیان بزرگ مواد مخدر در ازای حمایتهای معنوی پول دریافت می کند و به همین دلیل است که همواره از اعدام های قاچاق انتقاد نموده و سعی دارد دستگاه قضا را از اجرای قوانین مربوط به مواد مخدر منصرف نماید.

   اعتصاب در دارالعلوم به طلاب رسید به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، طلاب سال هفتم دارالعلوم اعتصاب نموده و ضمن عدم شرکت در کلاس، دربها را قفل نمودند و اجازه ورود سایر طلاب به کلاسها را هم ندادند.

   🔴خبر فوری 🔴 اعتصاب طلاب سال هفتم دارالعلوم مکی زاهدان اخبار تکمیلی در این خصوص به زودی منتشر خواهد گردید.

   منبر یا بازار برده‌فروشی؟ در زاهدان، مولوی عبدالحمید منبر را نه ابزار هدایت، که ابزار تجارت کرده است. مسابقه‌ای برپا شده نه برای علم و تقوا، بلکه برای بردگی و چاکری. هر که زودتر دست و پا ببوسد، منبر از آنِ اوست. اینجا دیگر لیاقت یعنی بندگی مطلق؛ نه بندگی خدا، که بندگی عبدالحمید. نمونه‌اش را ببینید در مسجد آل رسول بزرگمهر زاهدان؛ روزی پر از جمعیت، پر از صدای دعا و رجاء. امروز؟ غریب و متروکه، خالی از صف جماعت. چرا؟ چون مردم دیگر بوی تعفن معامله را فهمیده‌اند. چون جای مولوی باسواد، گذاشتند مولوی مطیع؛ مولوی فلانی رفت، مولوی فلانی آمد، و مردم با پای خودشان راه خروج را انتخاب کردند. این منبرها دیگر حرمتی ندارند. نه چون مردم بی‌دین شده‌اند، که چون دین ملعبه دست تاجران مولوی نما شده است. مسجدی که ملایش نه از مردم، نه برای مردم، بلکه نوکر قدرت و جیب‌بُر اعتقادهاست، مسجد نیست؛ حجره‌ دکانداری‌ست با اسم مقدس. مولوی عبدالحمید مسئول این سقوط است. مسئول آن نمازهای بی‌مشتری، آن منبرهای بی‌مخاطب. اوست که مردم را از مسجد راند، نه با کفر، بلکه با خیانت.

   شکوه و شوکت فقط برای مولوی‌ها این روزها مولوی بودن نه صرفاً عنوانی مذهبی، که به شغلی پرمنفعت و پردرآمد بدل شده؛ حرفه‌ای که گویی رمز ورود به حساب‌های بانکی و روابط ویژه در باجه‌های بانک‌هاست. هر بار که پایم به یکی از شعب بانک‌ها برای پیگیری وام باز می‌شود، صحنه‌ای آشنا تکرار می‌گردد: نجواهای آشنای نوچه‌های مولوی‌ها با کارمندان بانک، لبخندهای بیش از حدِ معمول، و رفتاری آمیخته با احترام و امتیاز بانک‌ها برای این حضرات فرش قرمز پهن می‌کنند، نه از آن رو که کارآفرین یا سرمایه‌گذار بزرگی‌اند، بلکه چون حساب‌هایشان همیشه پر است اما پرسش اینجاست: چگونه ممکن است کسانی که عنوان‌شان خدمتگزار دین است، این‌گونه در ناز و نعمت غرق باشند؟ شکم‌هایی برآمده، خودروهایی مدل بالا، ایشان همانهای هستند که بر منبر از سختی‌های معیشت و ناتمام‌ماندن بنای مسجد ناله می‌کنند، اما در واقع، پولی که طلب می‌کنند نه برای ساختن خانه خدا، که برای رونق بیشتر حساب‌های شخصی خویش است. شاید وقت آن رسیده که مردم نگاهی دوباره بیندازند به آن‌که پول را از آن‌ها می‌گیرد و آن‌که به‌نام دین، از اعتمادشان نردبانی برای رفاه شخ...

   مولوی عبدالحمید چطور پولدار می شود مولوی عبدالحمید که حنای وعده وعیدهای خودش به مردم دیگر رنگ گذشته را ندارد، برای کسب پول های بادآورده از مولوی های زیردستش استفاده می کند، همانطور که در کلیپ صحبت می کند، مولوی عبدالحمید و مولوی ابراهیم رودینی از بیوه زنان افغان به بهانه کار کردن با پول، بیش از 9 میلیارد پول را جمع آوری کردند، پس از آن با بهانه های همیشگی خود را مالباخته معرفی کرده و برای تسویه بدهی، زمین های روستایی که بلاصاحب است را به افغان ها پیشنهاد می دهند که بیایند برای خودشان قولنامه کنند و سپس بفروشد، حال اینکه چه زمان و چه کسی در آینده با پول کارگری در این زمین مورد اشاره به مشکل بخورد و تخریب گردد مشخص نیست و برایشان اهمیتی نیز ندارد، براستی این نحوه درآمدزایی حلال است؟ حتی اگر با این پول مسجدی هم ساخته شود، می شود گفت صحیح است؟

   چرا مولوی عبدالحمید نگران گسترش اعتیاد در جامعه نیست؟ به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید همواره از قاچاقچیان مواد مخدر حمایت نموده و حاکمیت را برای اعدام آنان شماتت می نماید. به راستی دلیل حمایتهای بی دریغ مولوی عبدالحمید از مقولۀ قاچاق مواد مخدر چیست؟ مگر غیر از این است که قاچاقچیان مواد مخدر برای منافع دنیوی خویش هزاران هزار جوان را نابود کرده و خانواده های فراوانی را به تباهی کشانیده اند؟ آیا مولوی عبدالحمید که نگران خانواده قاچاقچیان اعدام شده است فکر نمی کند خانواده هایی که به دلیل مصرف مواد مخدر بیچاره می شوند چه گناهی کرده اند که باید در آتش سودجویی عده ای معدود گرفتار شوند؟

   مولوی عبدالحمید از اعتراض به اعدام تا سکوت به قتل کودک چابهاری به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید که بخش زیادی از خطبه جمعۀ خود را به محکومیت احکام اعدام قاتلان و جانیان اختصاص داد و به دور از آموزه های دینی آن را بی نتیجه خواند همان فردی است که چند ماه قبل در برابر حمله تروریستی گروهک جیش العدل به چابهار و قتل حدیثه دختر بچۀ مظلوم چابهاری سکوت اختیار نمود و دم بر نیاورد. آیا اینکه مولوی عبدالحمید به اعدام قاتلان مردم واکنشهای بی وقفه نشان می دهد ولی از بردن نام گروهکهای تروریستی ابا دارد موضوعی تصادفیست؟

   تقدیر از فاضله‌ها در غیبت‌شان؛ وعده‌هایی که حتی در یک جلسه هم تاب نمی‌آورند مولوی عبدالحمید که سال‌هاست با شعارهای پرزرق‌وبرق دفاع از حقوق زنان سعی در ساختن چهره‌ای مصلح و مدافع برای خود دارد، بار دیگر در عمل نشان داد که این ادعاها چیزی جز کلمات توخالی نیست. در جلسه‌ای که به‌منظور تقدیر از فاضله‌ها برگزار شد، حتی یک زن هم حضور نداشت! سؤال ساده است: این است حمایت از زنان؟ تقدیر از آنان در غیاب‌شان؟ مگر نه این‌که حضور فعال و واقعی زنان در عرصه‌های اجتماعی، کمترین معیار برای ادعای حمایت از حقوق‌شان است؟ اگر زنان فقط در شعار جای دارند و در جلسات واقعی حتی صندلی‌ای برایشان خالی نیست، پس این وعده‌ها چه ارزشی دارند؟ این دقیقاً همان چهره‌ی واقعی حمایت‌گرایی دروغین است؛ جایی که حقوق زنان، ابزاری می‌شود برای کسب مشروعیت و وجهه، نه باوری واقعی به برابری و حضور مؤثر.

   سکوت نشانۀ رضایت است به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید همواره برخوردهایی دوگانه در قبال موضوع اعدام و حملات تروریستی داشته است، وی از یک طرف به اعدام مجرمان و قاتلان واکنش نشان داده و سعی می کند با تریبون داری و فریاد، اجرای قانون را مختل نماید و از طرف دیگر با سکوت در برابر حملات تروریستی و کشتار بی رحمانه به نوعی در لفافه حمایت خویش از تروریستها برای ناامن کردن استان پهناور سیستان و بلوچستان را اعلام کند. بدون شک هر دوی این برخوردها برای وی منافعی دارد که یکجا با سکوت و جای دیگر با فریاد و هیاهو تامین می گردد.

   مولوی بدری نمازگذار جنازۀ یحیی محمدزهی به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، یحیی محمدزهی تروریست گروهک جیش العدل در پاکستان کشته شد و مولوی عبدالغنی بدری به عنوان دایی بزرگ به جای عمل به وظیفۀ دینی و اعلام برائت از او به دلیل جنایات گسترده، در مراسم تشییع جنازه اش شرکت کرد و حتی بر وی نماز خواند، موضوعی که بسیاری از حضار را متعجب و از وی روی گردان نمود.

   یحیی محمدزهی، تروریستی از گوشت و خون مولوی بدری به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، یحیی محمد زهی یکی از اعضای فعال و خطرناک گروهک تروریستی جیش العدل بود که مدتی قبل در پاکستان به درک واصل و جهان از لوث وجودش پاک شد. یحیی یک شاخصه بیشتر از آدم‌کُشان اطرافش داشت، وی خواهرزادۀ مولوی عبدالغنی بدری یکی از بزرگان مسجد و دارالعلوم مکی زاهدان بود که اتفاقا به برگزاری جلسات تفسیر قرآن هم شهره است، آری مولوی بدری که در کِسوَتِ یک استاد به دنبال آموزش دیگران برای تزکیه نفس است، نتوانسته نزدیکان خویش را حداقل از انحرافات حداکثری دور نماید.

   مردم در فقر، مولوی در زندگی لاکچری! محرومیت، سهم مردم عادی‌ست؛ مردمی که با دست‌های پینه‌بسته، نان خشک را با اشک فرو می‌برند. اما همین مردم، فریب نسخه‌های دین‌فروشان را می‌خورند. با وعده «برکت الهی»، فطریه و زکات را می‌گیرند؛ نه برای فقرا، نه برای بی‌خانمان‌ها، بلکه برای ساخت ویلاهای لاکچری و خرید ماشین‌های میلیاردی. سفرهای خارجی، مهمان‌خانه‌های ۵ ستاره، زندگی لوکس فرزندان در کانادا و ترکیه، همه از جیب همین مردم فقیر تامین می‌شود. داماد و دختر مولوی در غرب، بی‌هیچ شغلی، روزگار را با دلارهایی سپری می‌کنند که از سفره خالی مردم بلوچستان دزدیده شده. دروغ، فریب، ریا؛ این‌ها ابزار دین‌فروشان است. به اسم خدا، به کام خود. به اسم آخرت، برای رفاه دنیایشان. این دیگر تبلیغ دین نیست، این غارت سازمان‌یافته است. سؤال این‌جاست: تا کی قرار است چهره‌ای معصوم، جیب‌ها را خالی کند و حساب‌های بانکی خانواده‌اش در خارج را پر کند؟ این فقر، این بدبختی، دیگر تقصیر دولت یا خشکسالی نیست؛ این درد، ریشه‌اش در افرادی نظیر مولوی عبدالحمید ا‌ست که پنهان‌کاری و خیانت را زیر نام دین تزئین کرده‌اند.

   غذای غصبی، مهمانان لاکچری؛ فقرا همچنان بی‌نصیب مراسم عروسی حسان ملازایی فقط یک جشن نبود، بلکه نمایشی تلخ از اسراف، ریا و خیانت به اعتماد مردم بود. غذایی که در این مراسم توزیع شد، با برنج‌های دزدی‌شده از موقوفات یک خیر برای مسجد مکی طبخ شده بود. حجم غذا آن‌قدر زیاد بود که چهار برابر مهمانان دعوت‌شده تهیه شده بود، اما سؤال اینجاست: این‌همه غذای اضافی کجا رفت؟ پاسخ ساده و دردناک است: به شکم لاکچری‌هایی که با تراکنش‌های چندده‌میلیونی در مراسم سنگ‌تمام گذاشتند. همان‌هایی که حالا با برنج غصبی تقدیر شدند، گویا در این معامله نان و نمک، فقر و نیاز جایی ندارد. در این بین، نام موسسه محسنین هم دوباره مطرح شد؛ خانواده‌های تحت پوشش که همیشه ابزار تبلیغات هستند، نه‌تنها به مراسم دعوت نشدند، بلکه حتی از غذای اضافه‌ هم بی‌نصیب ماندند. آیا این همان صداقتی‌ست که از آن دم می‌زنید؟ چطور است که برای جمع‌آوری کمک، کوچه‌به‌کوچه به دنبال مردم راه می‌افتید، اما وقتی نوبت به کمک‌رسانی می‌رسد، فقر و نیاز یاد کسی نمی‌افتد؟ این دوگانگی شرم‌آور است. ای کسانی که دین را دست‌مایه ریا کرده‌اید، الله شما را ذ...

   اهانت شرم‌آور حافظ اسماعیل، زکریا و طیب به طایفه اصیل رخشانی چه چیزی شرم‌آورتر از این‌که گروهی از مسئولان مذهبی، با نقاب دیانت، دست به باج‌گیری علنی بزنند؟ طایفه شریف و اصیل رخشانی که با نیت خیر برای صلح طایفه‌ای به مسجد مکی رفتند، با رفتار گستاخانه و طلبکارانه مسئولین دارالعلوم مکی روبرو شدند. مولوی عبدالحمید و تیمش نه‌تنها در مسیر صلح قدمی برنداشتند، بلکه با وقاحت تمام تقاضای مالی نجومی بالغ بر ۱۵ میلیارد را مطرح کردند، گویی مسجد را با بنگاه سودجویی اشتباه گرفته‌اند! اما افتضاح اصلی جایی بود که حافظ اسماعیل، با الفاظ زشت و توهین‌آمیز به بزرگان و جوانان طایفه رخشانی اهانت کرده است. حافظ اسماعیل وقتی استقامت طایفه رخشانی را در برابر زیاده خواهی های خود دید، در محل مکان مسجد آن‌ها را "کُچَّک" خطاب نموده است و به نوچه های خود گفته این کُچَّک‌ها را از مسجد بیرون بندازید ، واژه‌ای که در زبان بلوچی معنایی موهن و غیرقابل قبول دارد. آیا در قاموس دین و اخلاق، ایستادگی در برابر ظلم و زیاده‌خواهی، توهین و تحقیر می‌طلبد؟ ایا این مسجد ارث پدری حافظ اسماعیل است؟ طایفه رخشانی نه امروز، ...

   ماه‌عسل لاکچری حسان ملازایی؛ با پول مردم، برای خوش‌گذرانی در تهران و شمال! امام جماعتی که به جای تهجد و عبادت، شب‌ها رو با دود قلیون و بطری‌های مشروب از کافه ای به کافۀ دیگر در خیابان دانشگاه زاهدان سپری می‌کرد، حالا بعد از عروسی، قراره راهی ماه‌عسل در تهران و شمال بشه، با پول‌هایی که قرار بود خرج دین و مردم بشه. این‌بار هم ردپای "کمک‌های مردمی" توی سفر لاکچری این تازه‌داماد مشهوده. این سفر، فقط تفریح نیست، بلکه برگشت دوباره‌ای به خاطرات تاریکشه. حسان در سفرهای مجردی قبلی‌اش، خاطراتی ساخته که بعیده حتی خودش ازشون بگذره. یک توصیه جدی به همسر ایشون: اگه نمی‌خوای قربانی شوی، باید حواست شش‌دانگ باشه. مردی که از پول‌های آلوده حوزه برای خوش‌گذرونی استفاده می‌کنه و هیچ خلافی رو بدون فتح نگذاشته، بعیده الان در تهران و شمال یاد خاطرات نکنه. و فراموش نکنیم: حسان، فرزند همان حافظ اسماعیلی است که مدیریت لقمه‌های حرام در دارالعلوم مکی رو برعهده داره. مثل پدر و پدربزرگ، رد پول‌های کثیف و سوءاستفاده از اعتماد مردم، در این خانواده موروثی‌ست.

   کشور اسرائیل واقعیتی که فقط مولوی عبدالحمید می بیند به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مولوی عبدالحمید که موضع گیری‌های متناقضش زبان‌زد خاص و عام است، در سخنانی تعجب برانگیز اسرائیل را واقعیتی حذف نشدنی دانست و دیدگاه نبودن آن را هم افراطی برشمرد. به راستی صهیونیست‌هایی که هفتاد و اندی سال پیش با حمایت استعمارگران و کشتار مردم مظلوم، سرزمین مادری فلسطینیان را اشغال نموده‌اند، چه جایگاهی در واقعیت آن دارند؟

   حمایتی که فقط برای جمع آوری پول است به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، موسسه خیریه محسنین که وابسته به مسجد مکی است هفته ها به دنبال جمع آوری پول و کمک برای مردم مظلوم غزه بود و بر اساس اخبار واصله توانست چند میلیارد تومان هم جمع کند (که اتفاقا بخشی از همان پول هم خرج عروسی مفصل حسان ملازائی فرزند حافظ اسماعیل و نوۀ مولوی عبدالحمید گردید) ولی همین متولیان مدعی حاضر نشدند حتی یکبار مانند سایر نقاط جهان بعد از نماز جمعه نسبت به اقدامات وحشیانه اسرائیل اعتراض و حمایت خود را از مردم مظلوم غزه اعلام نمایند، بلکه اسرائیل را نیز به رسمیت می شناسد.

   میزان سنجش جوایز در مسجد مکی؛ از چاکری تا تقدیر! چندی پیش مراسمی در مسجد مکی برگزار شد که در آن از بخشی از انتظامات مسجد تقدیر به‌عمل آمد. تقدیری برگرفته از تبعیض، بی‌عدالتی و حتی توهین به شعور جمعی. از هزاران نفری که سال‌ها با دل و جان، بی‌ادعا و خالصانه در راستای حفظ نظم و حرمت مسجد تلاش کرده‌اند، تنها از ۲۰ نفر تقدیر و به آن‌ها هدیه‌ای داده شد. سوال اساسی اینجاست: معیار انتخاب این بیست نفر چه بوده؟ چه ملاک‌هایی برای سنجش در نظر گرفته شده؟ آیا تلاش خالصانه و بی‌منت دیگر اعضای انتظامات هیچ ارزشی نداشته؟ یا شاید هم ماجرای گزینش، ریشه در روابط دارد، نه شایستگی؟ جالب‌تر و البته تأسف‌بارتر این‌ که فاروق پسر بی ادب و مغرور مولوی عبدالحمید وظیفه اهدای جوایز را برعهده داشته، کسی‌ که با غیبت‌های طولانی در هیچ‌کدام از کلاس‌های دینی حضور فعال ندارد، بلکه پیش‌تر با تمسخر و تحقیر، همین خادمان بی‌ادعای مسجد را زیر سوال برده است. جمله‌ای که در استوری اینستاگرام او منتشر شد، هنوز از ذهن بسیاری پاک نشده: "آنجا که شما برای نوکری آمده‌اید، ما صاحب آنجاییم!" این نه فقط توهینی مستقیم به اعضا...

   سکوت معنادار مولوی عبدالحمید در قبال جنایات اسرائیل در غزه به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، بیش از دو هفته از نقض آتش بس توسط اسرائیل و حملات وحشیانه به مردم مظلوم غزه می گذرد ولی  شاهدیم مولوی عبدالحمید سکوت اختیار نموده و هیچ پیام محکومیتی صادر نکرده است. مگر مولوی عبدالحمید ادعا نمی کند در مسجد مکی برای مشکلات جهان اسلام فکر می شود؟ مگر در جهان اسلام موضوعی مهمتر از غزه هم وجود دارد که در مورد آن فکر شود؟

   مستند آخرین دزدی 🎬در این مستند، با چهره واقعی کلاهبرداران و دزدان، هم در دنیای واقعی و هم در فضای مجازی، روبه‌رو خواهید شد. اما نکته‌ای تکان‌دهنده در میان است: بسیاری از این مجرمان، پس از ارتکاب جرم، تنها یک نفر را شایسته قضاوت می‌دانند، مولوی عبدالحمید. چرا؟ چون به‌روشنی دریافته‌اند که او اهل معامله است؛ کافی‌ست سهمی از مال به‌سرقت‌رفته را پیشکش کنند، تا همه‌چیز را «فیصله» دهد و آنان را تبرئه کند. این اعتراف تلخ، نه فقط پرده از واقعیتی ناپسند برمی‌دارد، بلکه سؤالاتی جدی در باب عدالت و شرافت برمی‌انگیزد.

   سرنوشت دیگهای ختم بخاری در انتظار برنجهای ماه رمضان به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، ظاهرا مصلای دارالعلوم به مکانی امن برای دزدی کردن امثال حافظ اسماعیل تبدیل شده و به راحتی می توانند با انتقال وسایل به آنجا دور از چشم دیگران دزدی نمایند و آب هم از آب تکان نخورد. بدون شک سرنوشت 200 دیگی که در ماههای گذشته از مصلی سرقت شد حالا در انتظار کیسه های برنجی است که به نام طلاب توسط حافظ اسماعیل به مصلی منتقل گردیده است.

   پولی که مفتی قاسم از حسابهای دارالعلوم برداشته الان چقدر شده به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، بر اساس اخبار واصله، مفتی قاسم سالها قبل دو میلیارد تومان پول از حساب حوزه برداشت کرده که بدون شک با افزایش قیمتها ارزش آن پول حالا دهها برابر شده است. اگر با محاسبات مولوی عبدالحمید فرض کنیم زمانی که مفتی قاسم دو میلیارد تومان را برداشت کرده صد هزار تومان حدود 15 دلار بوده ولی الان صد هزار تومان یک دلار است، حساب کنید پولی که مفتی قاسم از حق طلاب خورده چند ده میلیارد می شود؟

   دو میلیاردی که مفتی قاسم از حساب دارالعلوم برداشت کرد، چه شد؟ به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مفتی قاسم چند سال قبل برای تکمیل ساختمان خود در تقاطع خیابان رازی و مدنی حدود دو میلیارد تومان پول از حسابهای حوزه که محل جمع آوری کمکهای مردمی است، برداشت و قرار بوده چند ماهه برگرداند ولی بر اساس اظهارات افراد مطلع تاحالا برگردانده نشده است.

   مفتی قاسم هزینۀ سفر به ترکیه را از کجا آورده است؟ به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، طبق اخبار واصله مفتی قاسم که خود را نماد ساده زیستی در دارالعلوم می داند مدتی قبل به همراه برخی از اعضای خانواده به ترکیه سفر نموده است، به راستی ایشان هزینه چند صد میلیون تومانی سفر ترکیه را از کجا آورده؟ مگر مفتی قاسم به غیر از تدریس در دارالعلوم مکی شغل دیگری هم دارد؟

   سفر پنهانی مفتی قاسم به ترکیه به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، بر اساس اخبار واصله مفتی قاسم قاسمی یکی از بزرگان دارالعلوم، پیش از ماه مبارک رمضان به صورت پنهانی و بدون مطلع نموده دیگران به ترکیه سفر نموده است. جزئیات جدید دربارۀ چرایی این سفر به زودی منتشر خواهد گردید...

   پایۀ حقوق اساتید دارالعلوم دو میلیون تومان است به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، پایۀ حقوق اساتید دارالعلوم بین دو میلیون تا دو میلیون و پانصد هزار تومان است که با اوضاع فعلی بازار بعید به نظر می رسد سه الی چهار روز کفاف زندگی بخور و نمیر را هم بدهد. برخی می گویند مدارس جنوب به اساتید خویش در بدو ورود بیش از 10 میلیون تومان حقوق می دهند در حالی یک صدم دارالعلوم مکی زاهدان هم کمکهای مردمی جمع نمی کنند.

   عشقبازی در مسجد مکی؛ تلاشی بی‌ثمر برای پوشاندن حقیقت آنجا که باید جای خشوع و ذکر باشد، این روزها صدای ناهنجار تظاهر و نمایشی سطحی از دین‌داری به گوش می‌رسد. مسجد مکی، که روزی جایگاه نور، تفکر و وحدت بود، امروز به صحنه‌ای برای خودنمایی و سرگرمی برخی بدل شده که نه درک درستی از قداست این مکان دارند و نه دغدغه‌ای جز کسب شهرت مجازی. مولوی عبدالحمید، که مدت‌هاست از مسیر اعتماد عمومی فاصله گرفته، اکنون تلاش می‌کند با دعوت از بلاگرهایی بی‌اعتقاد به حجاب و فاقد درک معنوی، بار دیگر توجهات را به‌سوی مسجد و نهایتا خودش جلب کند؛ غافل از آنکه مسجد را نمی‌توان با لنز دوربین و ترفند تبلیغاتی احیا کرد. ریخت‌و‌پاش‌های بی‌ضابطه، ضعف در مدیریت، و فاصله‌ گرفتن از آرمان‌های اصیل اسلامی، مردم شریف و مؤمن بلوچ را دل‌زده ساخته است؛ و این قبیل اقدامات نمایشی، نه تنها مرهمی بر زخم اعتماد نیست، بلکه توهینی‌ست به شأن مسجد و شعور مردمی که حق را از نمایش به‌خوبی تشخیص می‌دهند. مسجد جای عشق‌بازی و لات بازی نیست؛ و حقیقت هرچند مدتی در حجاب بماند، سرانجام رخ خواهد نمود. ایا در زمان حضرت رسول(ص) و صحابه کرام...

  پاسخ شرعی علمای دین در استفادۀ مولوی عبدالحمید و خاندان وی بویژه حافظ اسماعیل از فضای مسجد برای مراسم ازدواج پسرش حسان ملازایی: حافظ اسماعیل با کدام تبصره از شریعت می خواهد استفاده خودش از مسجد مکی برای مراسم فرزندش را توجیه کند؟ 📚 مبانی فقه حنفی درباره وقف و منع تصرف شخصی: 1. قاعده «الوقف لا یباع ولا یوهب ولا یورث» 📖 منبع: «الاختیار لتعلیل المختار» از عبد الله بن محمود بن مودود الموصلی در جلد ۲، باب الوقف آمده:     "الوقف یخرج عن الملک، فلا یباع ولا یوهب ولا یورث."     یعنی: «وقف از مالکیت شخصی خارج می‌شود، پس فروخته نمی‌شود، بخشیده نمی‌شود و به ارث نمی‌رسد.» ✅ این قاعده، اساس حرمت استفاده شخصی از مال موقوفه است. یعنی اگر مسجد یا حوزه وقف شده، هیچ‌کس اگر مدیر یا مؤسس باشد حق استفاده شخصی ندارد. 2. تصرف بدون مجوز در مال وقف = خیانت و ضمان 📖 منبع: «الفتاوی الهندیة» (المعروفة بالفتاوی العالمگیریة)، جلد ۴، کتاب الوقف در آن آمده:     "من استعمل شیئاً من الوقف لغرض نفسه، فهو ضامن."     یعنی: «کسی که چیزی از مال وقفی را برا...

   عزت اجاره‌ای با دلارهای رسانه‌ای! مدتی‌ست ماشین تبلیغاتی اطراف مولوی عبدالحمید با چک‌پول‌های ریالی و دلاری به حرکت درآمده؛ تلاشی بی‌حاصل برای جبران آبرویی که پیش‌تر در طوفان ریخت‌و‌پاش‌ها، بی‌تدبیری‌ها و حاشیه‌سازی‌ها بر باد رفته. پروژه‌ای با رنگ و لعاب تقطیع و سرقت، جایی که کلیپ‌ها و جملاتِ چهره‌های محبوب جامعه، قیچی می‌شوند تا بر قامت بی‌اعتبار کسی دوخته شوند که لباس عزت برایش چند سایز بزرگ‌تر است. در این نمایش‌نامه مضحک، صحنه‌گردان اصلی کسی نیست جز مزدوران رسانه ای مولوی عبدالحمید، با کارگردانی داماد همیشه در صحنه‌اش حافظ اسماعیل ملازایی، و همراهی طیب اسماعیل‌زهی، فرزند خلف ایشان. مثلثی خانوادگی برای ساختن یک قهرمان رسانه‌ای، آن هم با ابزار جعل، فتوشاپ و تدوین‌های نچسب! اما غافل‌اند که عزت، نه با دلار اجاره می‌شود، نه با تدوین خریدنی‌ست. مردم آن‌قدر شعور دارند که فرق بین محبوب واقعی و محصول کارخانه فریب را بفهمند. در دنیایی که هر کلیپ و هر جمله هزار چشم دارد، نمی‌شود با چسباندن واژه‌های قشنگ به چهره‌های نامحبوب اعتماد ساخت. عزت، فرزند حقیقت است نه نوهٔ تبلیغ!

   برنج شام عروسی حسان ملازائی از کجا تامین شد؟ به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، برنجهای اهدایی به دارالعلوم توسط یکی از خیرین که قرار بود غذای طلاب شود پس از دپو در مصلی، حالا سر از سفرۀ شام عروسی حسان ملازائی فرزند حافظ اسماعیل و نوۀ مولوی عبدالحمید درآورده است. به همین راحتی برنجها به نام طلاب مظلوم دریافت می شود، طلاب نان خشک و فاسد می خورند ولی نورچشمی های مولوی عبدالحمید برنج اعلای رایگان.

 پیام شما: بخور بخور از انبار های مکی توسط برخی از اساتید دارالعلوم مکی زاهدان من چند روز پیش برای تفریح به منزلاب رفتم،دقیقا یکی از همین اساتیدی که عکس خونه باغش در منزلاب رو گذاشتید رو دیدم،حالا اسمش نمیگیرم، تازه رسیده بودن و منم رفتم سلامی دادم،جالب بود 4-5 کیسه برنج و مقدار زیادی گوشت پشت ماشینش بود، بین خودشون صحبت بود که ۶۰۰ الی ۷۰۰ کیسه یکی از خیرین به مسجد کمک کرده و کمک برنج ها که رسیده حافظ اسماعیل چون انبارهای مسجد پر بوده پنهانی برنجها رو برده در مصلی مخفی کرده، و به نفر همراهش گفت اگر تو هم میخوای واسه تو هم چند کیسه میارم،خلاصه اونجا فهمیدم بخور بخوریه از انبارهای مسجد مکی.

   نقش حافظ در عروسی فرزندش چیست؟ به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، مراسم عروسی حسان ملازائی فرزند حافظ اسماعیل در حالی برگزار می شود که مجلس آن دارالعلوم، سالن غذا خوری آن سلف دارالعلوم، برنج آن برنجهای اهدایی دارالعلوم، گوشت آن گوشتهای اهدایی دارالعلوم، پخت و پز و پذیرایی آشپز ها و کارکنان دارالعلوم، نظافت نیروهای خدماتی دارالعلوم، کادوی پدر پولهای دارالعلوم، منزل محل سکونت داماد متعلق به دارالعلوم، ماشین عروس اموال دارالعلوم و ... به راستی نقش حافظ اسماعیل در دامادی فرزندش چیست؟

 مسجد، هتل پنج‌ستاره‌ی سرمایه‌دارها! در حالی‌که مردم شهر، برای استفاده کردن از امکانات مسجد مکی باید با ذره‌بین دنبال امکانات بگردند، درهای همین مسجد برای پذیرایی از مهمانان ویژه و شخصی مولوی عبدالحمید و خانواده اش، گشوده‌تر از آغوش مادر به روی فرزند گمشده است! مهمانان عزیزی که از شهرستان‌ها و گوشه‌ و کنار استان و خراسان راهی مراسم پسر حافظ اسماعیل شده‌اند و اغلب، نه جماعتی‌اند، نه محتاج سقف شب، بلکه سرمایه‌دارانی‌اند با حساب‌های بانکی متورم و چک‌های آماده امضا، این روزها در آغوش گرم بیت‌المال لم داده‌اند. نه از سر ناچاری، بلکه از سر نفوذ. درجه‌بندی هم داریم! درجه یک‌ها به ویلاهای وابسته به مسجد منتقل شده‌اند؛ منازلی که لابد، طبق تعریف جدید، وقف کسانی‌ست که جیب پرتر دارند و لبخند عریض‌تری. درجه پایین‌ترها؟ خب، آن‌ها هم در خوابگاه‌های مسجد جا خوش کرده‌اند. شاید بشود نام آن‌جا را "هتل مکی پلازا" گذاشت، البته فقط برای خواص. اما سؤال کلیدی این‌جاست: چه کسی مجاز است بیت‌المال را، که متعلق به همه‌ی مردم است، در اختیار عده‌ای خاص قرار دهد؟ آیا حکم شرعی دارد؟ یا فقط مهر سکوت و مُهر ق...

 گلچین‌شده‌های VIP از طایفه‌ی خاص همراه با موج تراکنش‌ها! در مسجدی که قرار بود خانه‌ی خدا باشد و پناهگاه بندگان، حالا لیست مهمانانش را باید با ذره‌بین جیب‌ها و کارت‌خوان‌ها انتخاب کرد. بله، از بین خیلِ کارکنان زحمت‌کش مسجد مکی، تنها برگزیدگانی دعوت شده‌اند؛ آن‌ها که نه صرفاً نمازخوانند، نه خدمت گذار، بلکه واجد شرایط طلایی‌تری هستند: پول‌پاشی در مراسم پسر آقازاده! کارمندان عادی؟ خادمان بی ریا؟ اون‌هایی که سال‌ها توی گرما و سرما کف مسجد رو برق انداختن؟ ببخشید، دعوت‌نامه ندارن! چون وقتی پای برنج‌های وقفی و امکانات بیت‌المالی وسطه، فقط اون‌هایی حق دارن که بتونن در مراسم حسان ملازایی "موجِ تراکنش" راه بندازن. بله! باید ارزش داشته باشی! ارزش مالی، نه اخلاقی. مسجد هم فقط قاب صحنه‌ای شده برای نمایش قدرت، فامیل‌بازی، و رانت‌خوری با چاشنی قُربِ شخصی. آیا این بود مسجدی که با خون دل‌های مولانا عبدالعزیز ساخته شد؟ آیا این بود شأن کارکنان خدوم؟ خدا رحمتت کند مولانا عبدالعزیز

 سوء‌استفاده از نهاد مقدس، به بهانه‌ی مراسم خانوادگی در روزگاری که اکثریت مردم، برای برگزاری مراسم‌های خانوادگی خود با صرف هزینه و مشقت، تالار اجاره می‌کنند، برخی ترجیح می‌دهند از هزینه‌های شخصی پرهیز کرده و مراسم خانوادگی خود را در مراکزی برگزار کنند که اساساً وقف عام و متعلق به بیت‌المال است؛ از جمله حوزه‌های علمیه و مساجد. نمونه‌ی اخیر آن، برگزاری مراسم جشن فرزند یکی از مسئولان در حوزه‌ علمیه است؛ مکانی که نه برای این قبیل استفاده‌های خصوصی تأسیس شده و نه شأن و رسالت آن، چنین مجالسی را توجیه می‌کند. جالب آن‌که زمان برگزاری مراسم نیز چنان تنظیم شده تا در ایام تعطیل واقع شود و حضور طلاب به حداقل و یا صفر برسد؛ گویی حضور آنان در چنین ضیافت‌هایی، مایه‌ی نگرانی برگزارکنندگان است. از این منظر، باید پرسید: آیا بهره‌برداری شخصی از اموال مشاعِ دینی، آن هم به نفع فردی یا گروهی خاص، از نظر شرعی و اخلاقی قابل توجیه است؟ بیش از آن‌که چنین مراسمی نشان از تکریم دین و طلاب داشته باشد، حکایت از نهادینه‌شدن نوعی نگرش متکبرانه دارد که مسجد و حوزه را ملک شخصی و ارث خانوادگی می‌پندارد. آن‌هم در حالی...

   سزای سال‌ها بیگاری و تحقیر، دعوت‌نامه‌ای با مُهر محدودیت؟ جناب حافظ اسماعیل، پس از سال‌ها بهره‌کشی بی‌چون‌وچرا از اساتید و کارکنان دارالعلوم، سرانجام لب به لطف گشوده و اساتید و کارکنان را به مراسم عروسی فرزندش حسان فراخوانده‌ است؛ اما دریغ از کرامت و بزرگ‌منشی در این دعوت. در کمال تعجب و تأسف، اعلام کرده که مهمانان محترم بدون خانواده و والدین تشریف بیاورند! آیا این همان قدردانی است از مردانی که در سکوت، بار تحقیر، حقوق‌های ناچیز، و بی‌توجهی  را بر دوش کشیده‌اند؟ آیا سهم استادانی که عمر خود را وقف تعلیم و تربیت کرده‌اند، تنها یک بشقاب برنج غصبی در سالن غذاخوری مسجد مکی‌ست، آن هم مشروط و محدود؟ مراسمی که بر دوش بیت‌المالِ علمی و معنوی بنا شده، چه جای این‌همه تنگ‌نظری و بی‌مهری دارد؟ مگر شأن استاد تا این حد تنزل یافته که حتی در جشن عروسی شاگرد دیروز نیز باید با محدودیت و بی‌حرمتی مواجه شود؟ اگر این است مزد صبر و نجابت سالیان، پس وای بر ما و وای بر حرمت علم که چنین به تاراج رفته است.

  200 عدد دیگی که غارت شد به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، همزمان با افزایش قیمت ها،  در انبارهای مصلای دارالعلوم بیش از 200 دیگ بزرگ مخصوص آشپزی مراسمات ختم بخاری وجود داشته است که حال معلوم شده است همۀ آنها اخیرا غارت گردیده و توسط حافظ اسماعیل و طیب در بازار به فروش رفته و احتمالا پولش هم توسط حافظ اسماعیل و حافظ طیب خورده شده است. لازم به یاداوری است حدود یکسال قبل نیز طیب اسماعیل زهی بخشی از آهن آلات حوزه را هم برای مصارف شخصی خود فروخته بود که این تک خوری سبب دلخوری حافظ اسماعیل از وی گردیده بود.

   محتویات بسته های غذایی اساتید در ماه رمضان چه بود به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، بر اساس گفتۀ برخی از اساتید دارالعلوم، بسته های غذایی که در ماه مبارک رمضان در میان اساتید توزیع شده شامل یک کیسه برنج 10 کیلوگرمی و 5 کیلوگرم روغن بوده و این در حالی است که مدیران دارالعلوم به نام کمک به اساتید علاوه بر برنج و روغن مقادیر زیادی چای، قند، خرما و حتی چندین تن گوشت هم جمع آوری کرد بودند که متاسفانه سایر اقلام فقط نصیب نورچشمی هایی مانند مولوی بدری و مفتی قاسم، خانواده مولوی عبدالحمید و ... گردیده است. این ها نمونه ای از عدالت مولوی عبدالحمید در دارالعلوم مکی است.

   بیش از 20 راس گاو و شتر در دارالعلوم مکی ناپدید شد به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، بر اساس اخبار واصله در طول ماه رمضان حدود 20 راس گاو و شتر بزرگ به دارالعلوم اهدا گردیده که متاسفانه خبری از آنها نیست و فقط مقدار کمی گوشت در میان تعداد اندکی از اساتید آن هم به صورت گزینشی توزیع گردیده و ظاهرا مابقی گوشتها که حدودا 15 تن بوده برای مولوی عبدالحمید و فرزندان و نزدیکان خاصش بسته بندی و فریز شده است. آقای مولوی عبدالحمید اگر راست می گویید که پیرو سیره حضرت رسول و صحابه کرام هستید گوشت هایی را که کمک مردم بوده و برای خود مخفی نموده اید را در بین فقرا توزیع کنید. البته اگر طاقت ریاضت و گرسنگی دارید.

   چرا کیسه های برنج در مصلی دپو شد به گزارش کانال پشت پرده مسجد مکی زاهدان، یکی از خیرین در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان حدود بیست تن برنج به دارالعلوم مکی زاهدان با هدف تامین غذای طلاب و معتکفین و کمک به نیازمندان اهدا نمود که به دستور حافظ اسماعیل کیسه های برنج به جای حوزه و صرف امور خیریه در مصلی دپو شد. این در حالیست که علی‌رغم اینهمه کمک های خیرین مسجد مکی معتکفین را اکرام و اطعام نکرده و اعلام داشته افطار و سحری با خود انهاست. لازم به ذکر است مکی از بسیاری از معتکفین جهت پذیرایی حدود سه الی چهار میلیون نیز پول دریافت نموده در حالی که این همه برنج در انبار های حوزه و مصلی توسط حافظ اسماعیل دپو گردیده است. بر اساس اخبار واصله علت این موضوع آن است که حافظ هر زمان دلش بخواهد تعدادی از آنها را بردارد و کسی هم متوجه نشود و بخشی را نیز به نزدیکان مولوی عبدالحمید تحویل دهد. از تمام اساتید دارالعلوم درخواست داریم جهت بررسی این افشاگری، از مولوی وحید، نوکر خانه زاد حافظ اسماعیل بخواهند درب انبار مصلی را باز کند تا خودشان شاهد دزدی های حافظ اسماعیل باشند.

  ازدواج حسان: عشق یا زور پدر؟ حسان ملازایی، که در شهر به واسطه‌ی خرابکاری‌ها و شب‌گردی‌هایش شهرت یافته، اکنون در موقعیتی پیچیده قرار دارد. پدرش، حافظ اسماعیل، از ترس خدشه‌دار شدن آبرویش در جامعه، تصمیم گرفته تا پسرش را به عقد دخترعمه‌اش درآورد. هدف او این است که شاید این ازدواج به عنوان یک "پناهگاه" از شب‌گردی‌ها و کافه‌گردی‌های حسان عمل کند. اما خود حافظ اسماعیل نیز به خوبی می‌داند که حسان، در هر شهری که سفر کرده داستان و خاطره ای برای خود بجا گذاشته است. به گفته دوستان و نزدیکان حسان که شب ها در کافه ها محرم و راز دار خاطره های وی هستند ایا دلش به این ازدواج است یا دلش در تهران و شیراز و کرمان و چابهار و سرباز و ... است. به گفته حسان به دوستانش وی هیچ علاقه ای به این ازدواج ندارد و فقـط برای رهایی از فشارهای پدر تن به این درخواست داده است. اما این تمام ماجرا نیست. عبدالحکیم عثمانی، پدرِ نامزد اجباری حسان، نیز نقشی مهم در این داستان ایفا می‌کند. او نیز با هدفی دیگر، حافظ اسماعیل را به پیش می‌راند تا راهی برای بهره‌برداری از منابع مالی موجود در مسجد برای خود پیدا کند. زیرا آ...