🚨 خبر فوری 🚨

تصویر
   🚨 خبر فوری 🚨 صوفی رضا، همان یاری که در جوانی مثل کوه پشت مولوی عبدالحمید ایستاده بود و غمخوار او شد، امروز چشم از دنیا فروبست. اما دردآورتر و سوزناک‌تر از رفتن صوفی رضا، این حقیقت تلخ است که مولوی عبدالحمید، کسی که سال‌ها بر دوش مردم دین و دیانت را فریاد می‌زد، آن‌قدر در چنگال مادیات و دنیاپرستی گرفتار بود که حتی فرصت نداشت بر بالین یار دیرینه‌اش برود. خانواده‌ی داغدار صوفی رضا بارها گلایه کردند، دلشان شکست، اشک ریختند... اما گوش مولوی پر از هیاهوی دنیا بود، نه صدای شکسته‌ی دوستان قدیمی. امروز صوفی رضا رفت، با دلی پر از حسرت، با قلبی زخمی از بی‌وفایی. اما تاریخ این بی‌مهری را فراموش نخواهد کرد.

سزای سال‌ها بیگاری و تحقیر، دعوت‌نامه‌ای با مُهر محدودیت؟

 

سزای سال‌ها بیگاری و تحقیر، دعوت‌نامه‌ای با مُهر محدودیت؟

 سزای سال‌ها بیگاری و تحقیر، دعوت‌نامه‌ای با مُهر محدودیت؟

جناب حافظ اسماعیل، پس از سال‌ها بهره‌کشی بی‌چون‌وچرا از اساتید و کارکنان دارالعلوم، سرانجام لب به لطف گشوده و اساتید و کارکنان را به مراسم عروسی فرزندش حسان فراخوانده‌ است؛ اما دریغ از کرامت و بزرگ‌منشی در این دعوت. در کمال تعجب و تأسف، اعلام کرده که مهمانان محترم بدون خانواده و والدین تشریف بیاورند!

آیا این همان قدردانی است از مردانی که در سکوت، بار تحقیر، حقوق‌های ناچیز، و بی‌توجهی  را بر دوش کشیده‌اند؟ آیا سهم استادانی که عمر خود را وقف تعلیم و تربیت کرده‌اند، تنها یک بشقاب برنج غصبی در سالن غذاخوری مسجد مکی‌ست، آن هم مشروط و محدود؟

مراسمی که بر دوش بیت‌المالِ علمی و معنوی بنا شده، چه جای این‌همه تنگ‌نظری و بی‌مهری دارد؟ مگر شأن استاد تا این حد تنزل یافته که حتی در جشن عروسی شاگرد دیروز نیز باید با محدودیت و بی‌حرمتی مواجه شود؟

اگر این است مزد صبر و نجابت سالیان، پس وای بر ما و وای بر حرمت علم که چنین به تاراج رفته است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

طلاق اجباری و کودک همسری در خانواده مولوی عبدالحمید

بیانیه طایفه شه بخش در حمایت از حاج الله نظر

حافظ طیب اسماعیل زهی فرزند مولوی عبدالحمید در حال تحریک جوانان در فضای مجازی می باشد