افشاگری تازه از درون دارالعلوم؛ تأیید رسمی کیفیت فاجعه‌بار غذای طلاب

تصویر
   افشاگری تازه از درون دارالعلوم؛ تأیید رسمی کیفیت فاجعه‌بار غذای طلاب سال‌هاست طلاب دارالعلوم از غذای بی‌کیفیت و غیرقابل‌تحمل خود می‌نالند، اما هر بار که رسانه‌های مستقل این موضوع را بازتاب می‌دادند، از سوی اطرافیان مولوی عبدالحمید به دروغ‌پردازی و دشمنی متهم می‌شدند. حالا اما خودشان لب به اعتراف گشوده‌اند. در جلسه اخیر اساتید، مفتی قاسم صراحتاً اعلام کرده است: چهل سال است در مسجد مکی حضور دارم و تاکنون غذایی با کیفیت در این حوزه ندیده‌ام. ۴۰ سال حضور در رأس یک مجموعۀ مذهبی، یعنی چهار دهه فرصت برای اصلاح، نه تکرار اشتباه. امّا نتیجه چیست؟ نه‌تنها تغییری در وضعیت معیشتی طلاب ایجاد نشده، بلکه مشکلات هر روز بیشتر شده‌اند؛ که این نتیجه‌ی مستقیم سپردن مدیریت به حلقه خانوادگی مولوی عبدالحمید، دامادش حافظ اسماعیل و پسرش طیب بدون کمترین تجربه و صلاحیت، می باشد. وقتی معیار، شایستگی نیست و همه‌چیز در محدوده اقوام خلاصه می‌شود، نتیجه هم می‌شود همان غذایی که مفتی قاسم به آن افتضاح می‌گوید؛ غذایی که نه در شأن طلبه است، نه در خور شأن حوزه‌ای که خود را مرکز علم و ایمان می‌نامد. مردم امروز ...

مسجد، هتل پنج‌ستاره‌ی سرمایه‌دارها!

 مسجد، هتل پنج‌ستاره‌ی سرمایه‌دارها!

در حالی‌که مردم شهر، برای استفاده کردن از امکانات مسجد مکی باید با ذره‌بین دنبال امکانات بگردند، درهای همین مسجد برای پذیرایی از مهمانان ویژه و شخصی مولوی عبدالحمید و خانواده اش، گشوده‌تر از آغوش مادر به روی فرزند گمشده است!

مهمانان عزیزی که از شهرستان‌ها و گوشه‌ و کنار استان و خراسان راهی مراسم پسر حافظ اسماعیل شده‌اند و اغلب، نه جماعتی‌اند، نه محتاج سقف شب، بلکه سرمایه‌دارانی‌اند با حساب‌های بانکی متورم و چک‌های آماده امضا، این روزها در آغوش گرم بیت‌المال لم داده‌اند. نه از سر ناچاری، بلکه از سر نفوذ.

درجه‌بندی هم داریم! درجه یک‌ها به ویلاهای وابسته به مسجد منتقل شده‌اند؛ منازلی که لابد، طبق تعریف جدید، وقف کسانی‌ست که جیب پرتر دارند و لبخند عریض‌تری. درجه پایین‌ترها؟ خب، آن‌ها هم در خوابگاه‌های مسجد جا خوش کرده‌اند. شاید بشود نام آن‌جا را "هتل مکی پلازا" گذاشت، البته فقط برای خواص.

اما سؤال کلیدی این‌جاست:

چه کسی مجاز است بیت‌المال را، که متعلق به همه‌ی مردم است، در اختیار عده‌ای خاص قرار دهد؟ آیا حکم شرعی دارد؟ یا فقط مهر سکوت و مُهر قدرت کافی‌ست؟

اگر مسجد است، چرا مأمن نیازمندان نباشد؟
اگر خوابگاه دارد، چرا جای خواب غریبان و بی‌پناهان شهر خودمان نباشد؟
اگر امکانات دارد، چرا سهم سرمایه‌داران باشد، نه شب‌نشینان بی‌خانه‌ی شهر؟

شاید وقتش رسیده یکی پاسخ دهد؛
یا شاید، وقتش رسیده مردم بپرسند و دیگر سکوت نکنند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

طلاق اجباری و کودک همسری در خانواده مولوی عبدالحمید

بیانیه طایفه شه بخش در حمایت از حاج الله نظر

حافظ طیب اسماعیل زهی فرزند مولوی عبدالحمید در حال تحریک جوانان در فضای مجازی می باشد